با اشک و تکرار و دعا راه تو را تر میکنم
ابری رسید و آسمانم از تو پر شد
بارانی آمد ، آبدانم از تو پر شد
نام تو اول بغض بود و بعد از آن اشک
اول دلم پس دیدگانم از تو پر شد
حسین منزوی
~~~~~✦✦✦~~~~~
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت
عاشقش باشی و افسوس گرفتار خودت
درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد
بگذاری برود... آه... به اصرار خودت
~~~~~✦✦✦~~~~~
باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی
آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی
سیدتقی سیدی
~~~~~✦✦✦~~~~~
مانند غریقی که پر از وحشت آب است
میگردم و دستم پی یک تکه طناب است
دلتنگی و تنهایی و اندوه و صبوری
این عاقبت تیره یک عاشق ناب است
محسن نظری
لطفا این شعر را
آهسته بخوانید
رویِ سطرِ آخرِ گریههاش
خواب رفته است شاعر
رضا کاظمی
~~~~~✦✦✦~~~~~
انحنای روح من
شانههای خسته غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریههای بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
قیصر امین پور
~~~~~✦✦✦~~~~~
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد میسپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دایم میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یازیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بی هوده پندارید
که گرفت استید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمانی که تنگ میبندید
بر کمر هاتان کمر بند
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد میکند بی هوده جان، قربان!
نیما یوشیج
~~~~~✦✦✦~~~~~
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بیبرگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟
مهدی اخوان ثالث
~~~~~✦✦✦~~~~~
با گریه مادرت
شعلهور میشود
از آه پدرت
نفس میگیرد
این که میبینی آتش است
و با کسی شوخی ندارد
اما تو سر شوخی را باز کردهای
و میخواهی با همین دستهای کوچک
آب دریاها را
به اینجا بیاوری
نمیگویم شوخی نکن
اما قبل از رفتن
به من بگو
چطور تکه های تن ات را
از شعله ها پس بگیرم
آرزو نوری
~~~~~✦✦✦~~~~~
به تنگی آویخته میمانم
دلخوشِ آسمانی که روزی نهنگی بزرگ بلعیدش
و وقتی که دیگر خیلی دیر شده بود
تو در خلیج برایم دست تکان دادی
به تنگی آویخته میمانم
و ساده است:
من باختم
رزا جمالی
~~~~~✦✦✦~~~~~
حالا مدام از پی نشانی تو
فنجان های قهوه را دوره میکنم
مدام این چشمهای بی قرار را
با بغض و بهانه های باران آشنا میکنم
مدام این دل درمانده را
با باور برودت عشق
آشتی میدهم
باید این ساده بداند
دیگر به خانه خواب و خاطره باز نخواهی گشت
~~~~~✦✦✦~~~~~
خانه بیچارهای که سرنوشتش زلزله است
از همان روز نخست آوار باشد بهتر است
گاه نفرت حاصلش عشق است، این را درک کن
گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است
حسین زحمتکش
~~~~~✦✦✦~~~~~
گاهی پسر در مسیر جاده به بن بست میرسد
گاهی تمام حادثه از دست میرود
گاهی غریبهای که به سختی به دل نشست
وقتی که قلب خون شده بشکست میرود
افشین یداللهی
~~~~~✦✦✦~~~~~
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد
نجمه زارع
~~~~~✦✦✦~~~~~
رودی که می خشکد در او سودای طغیان نیست
دور از تو حتی گریه کردن کاری آسان نیست
خوارزم بعد از حمله چنگیز خان حتّی
اندازه من بعدِ دیدار تو ویران نیست
اصغر عظیمی مهر
~~~~~✦✦✦~~~~~
برم هر جای این دنیا شبم با بغض دمسازه
آخه هر جا یه چیزی هست منُ یاد تو بندازه
نمیدونم تو این برزخ کی از این درد میمیرم
نمیدونم چرا یک شب فراموشی نمیگیرم
~~~~~✦✦✦~~~~~
همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پرزدن چلچلههاست
فاضل نظری
~~~~~✦✦✦~~~~~
امشب تمام خویش را از غصه پرپر میکنم
گلدان زرد یاد را با تو معطر میکنم
گر چه شکستی عهد را مثل غرور ترد من
اما چنان دیوانهام که با غمت سر میکنم
زیبا خدا پشت و پناه چشمهای عاشقت
با اشک و تکرار و دعا راه تو را تر میکنم
مریم حیدرزاده
[ بازدید : 84 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]